سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقابله یا مقاوله ها ی رمضان

بنام خدا

مقابله یا مقاوله ها ی رمضان

مقاوله

مقاوله یا قال و مقال کردن قرّاء قرآن یا مقابله ی رودروی آنها برای خواندن بهتر و شیواتر کتاب خدا در ماه مبارک رمضان برنامه ایی بود که در شب های این ماه از شروع تا پایان ماه باشدّت و حدّت و شوق و ذوق فراوان در روستاهای دشتی انجام می شد. بیشتر مردان و زنان  و جوانان دختر و پسر روستای ما در خانه ی شیخ احمد حاج علی، ملّا حیدرحاجی و بعضی های دیگر جمع می شدند واین شب های پرشور ماه رمضان را تا مرز سحر با خوشی وافر می گذراندند.

 

 

حرمت ها

 بطور معمول در گذشته در مجالس و محافل  عمومی حتی در برنامه ی ماه مبارک رمضان و امثالهم هم طبقات اجتماعی و حرمت های عمومی و شخصیتی مراعات شده و مورد احترام بود. در مجلس اصلی یا اصل مجلس مردانه با راندمان بزرگان ، مردان روستا که دارای مقامات مختلف معنوی و اجتماعی  بودند مثلاً سید روستا ، شیخ روستا ، ملای روستا ، کدخدای محل ، مالداران  و آنانی که  مسن تر بودند دریک مکان ، مجلس یا یک ردیف می نشستند ودیگرانی که در سن یا مرتبه ی پایین تر بودند در ردیف های دیگر می نشستند.  کودکان ، نوجوانان و جوانان  هم بیرون یا در حاشیه آن مجلس  اگرجا بود ویا درمکان دومی حضور داشتند. در بین زنان روستا این مهم با دقت  و شدت بیشتری رعایت می شد. مگر می شد یک دختر عذب با زنان میانسال همینطوری هم صحبت شده و یا وارد مجلس و صحبت آنها بشود.سرزدن این اعمال نزد جوانان کیمیا بود. که امروزه این حرمت ها به تمامی فرو ریخته و هرکس هرکجا بنشیند برایش  درست به نظر رسیده و حتی یک بچه ممیز شده یا غیر ممیز هم می تواند کنار منبر، روضه خوان و غیره بنشیند . خیلی راحت در میان حرف بزرگ ترها ورود کند.حتی در میان مجلس جست وخیز کرده و بازی کند.

قرائت قرآن

 در مجلس مقاوله  قرائت کنندگان قرآن و دعا که مهارت کامل داشتند دریک ردیف کنار هم می نشستند که بیشتر اوقات حالت دایره داشت. شخص اداره کننده ی این جمع بطور معمول در صدر دایره می نشست . دیگر جوانان و نوجوانانی که تازه کار بوده و بیشتر برای تجربه و یادگیری آمده بودند در ردیف های دیگر بوده و هرکدام قرآنی در دست داشتند . شخص سردسته قاریان ابتدا خودش  خواندن قرآن  را شروع کرده و پس از قرائت آیاتی بترتیب از سمت راست افراد شروع به قرائت قرآن می کردند. و هرکدام آیاتی که سردسته به آنها سهمیه می داد  می خواندند تا جزء آن شب تمام می شد و قرآن ها را بسته و جمع می کردند. پس از آن شخصی که نسبت بدیگران بیشتر تسلت داشت دعای افتتاح را می خواند که بعض اوقات به تنهایی و گاهی اوقات دیگری هم به او در ابتدا یا در انتها کمک می کرد تا تمام می شد درگذشته های دور که مانبودیم مرحوم زایرحسین و پس از ایشان مرحوم میرزا عبدالله و در زمان ما بیشتر اوقات  سید هاشم سیدخسرو می خواند. آخرین برنامه هرشب  روضه ی امام حسین (ع) بود که با نوحه ی پا منبری یا پیش منبری آغاز شده و آخوند بالای منبر رفته وروضه اش را می خواند که مجلس با روضه پایان یافته و اهالی به خانه های خود رفته تا برای سحر آماده شوند.. در همه ی شب های ماه رمضان این ترتیب برنامه برقراربود و در شب های جمعه  دعای کمیل به آن اضافه شده و پس از دعای افتتاح خوانده می شد.

 

21رمضان المبارک

اما از شب 21 رمضان المبارک به بعد برنامه کمی طولانی تر شده و دعای آن شب هم به برنامه  اضافه  شده  که آن هم پس از قرائت دعای افتتاح خوانده می شد.

 

23 رمضان المبارک

 در شب 23 رمضان المبارک برنامه هنوز مفصل تر و شیواتر برگزار می شد این شب ، شب قدر خوانده می شد که شور و شوق بیشتری داشت چرا که شب برآورده شدن حاجت ها بود. در این شب مبارک ، برنامه های مفصل شب های گذشته انجام می گرفت وآخرین برنامه خواندن دعای جوشن کبیر بود که شب الغوث نامیده می شد. قرائت کننده ی دعا در صدر می نشست  و تعدادی از افراد بدور او حلقه می زدند با خواندن اسامی ده گانه ی الله درهر بند نفراتی که بدور قاری حلقه زده بودند با او همراهی کرده "الغوث خلصنا من النار" بصورت جمعی اجرا کرده و به او جواب می دادند. در طول اجرای برنامه و خواندن دعا بطور معمول یک سطل آب نزد یک نفر نهاده بود و با خواندن هر ده اسم خداوند و اجرای "الغوث" آن شخص تسبیحی که داخل سطل آویزان کرده بود را در آب سطل می چرخاند. افراد دیگری هم بودند که دانه های تسبیح را می زدند و عده ای دیگر هم بودند که بندهای باریک سفیدی در دست داشتند و باخواندن هر" الغوث خلصنا من النار" یک گره می زدند. آن شخصی که سطل آب را تسبیح گردانی می کرد پس از پایان دعا، آب درون سطل را که آب دعا نامیده می شد بین افراد توزیع می کرد که می خوردند یا به سر وصورت خودشان برای رفع قضایا و بلایا  و سلامتی می زدند. آنهایی که تسبیح می انداختند آن تسبیح را تا سال آینده برای رفع حاجت نزد خود نگهداری می کردند و آنهایی که بند گره می زدند که بیشتر جوانان و بچه ها بودند آن بند سفید را در گردن می انداختند تا سال بعد می آمد. برنامه های  شب بیست و سوم بیشتر اوقات تا نزدیکی سحر طول می کشید.

 

 

جزء سی ام

 شب آخر برنامه هنوزطولانی ترشده و با شوق بیشتری انجام شده چرا که بیست و نه شب پرحرارت گذشته بود و حالا دیگر وقت خداحافظی با برنامه ای بود که دخیل بسیاری داشت و برای همگان نتیجه این یک ماه فعالیت عبادی پر کردن صندوق ذخیره ی اعمال و ورود فارغ بال به عید پس از آن بود. در این شب که جزء سی ام خوانده می شد و بیشتر سوره های آن بسیار کوچک بود جمع بیشتری در قرائت قرآن شرکت می کردند و هر فرد در نوبت خود  یک سوره می خواند تا جزء بطور کامل پایان می یافت . سوره ی کوثر سوره ی خوش یمنی بحساب می آمد. این سوره به نوبت هر کسی می افتاد ،حال و قال و فالش بادیگران فرق داشت وآن فرد دیگر مجاز بود سوره های پس ازآن تا پایان قرآن را هم خودش بخواند و این کار اما برایش بی بها واجر نمی ماند که فردای عید که می شد، فردی که سوره ی کوثرنصیبش شده بود برای تمامی نمازگزاران شیرینی می آورد این شیرینی معمولاً از شیرینی های دست ساخته بانوان روستا بود که نون شیرین دست پخته ی بانوان آنان با عطر گلاب و طعم شیرین قند، خاطره ی مشترک عیدانه ی همه ی بچه های آن روز می باشد.

 


» نظر