من همونم که همیشه غم و غصهم بیشماره اونی که تنهاترینه، حتا سایه هم نداره این منم که خوبیامو کسی هرگز نشناخته اون که در راه رفاقت همهی هستیشو باخته هر رفیق راهی با من دو سه روزی همسفر بود ادعای هر رفاقت واسه من چه زودگذر بود هر کی با زمزمهی عشق دو سه روزی عاشقم شد عشق […]
از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده غم سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم تو تموم طول جاده که افق برابرم بود شوق تو راه توشه من اسم تو […]
دلشوره میگیرم هر وقت بارونه با گریه میخوابم هر جا زمستونه تا حال موهاشو از باد میپرسم حس میکنم بادم دیوونهی اونه موهاش دریا بود، دنیامو زیبا کرد فهمید دیوونم، موهاشو کوتاه کرد از بس شکستم داد، شکل شکستن بود آغوش اون تنها سرمایهی من بود اومد ولی ای کاش ساکش رو وا میکرد از وقتی که اومد درگیر رفتن بود موهاش […]
یلـدا یعنی یادمان باشد که سرمـای انتــظار با گرمای عشق و امید فردا شیرین میگذرد. به مناسبت شب یلدا، از تاریخ انتشار این مطلب به مدت یک روز، فعالیت در برگه های گفتگو (همراهان تازه، دلنوشتهها، همدلی و خانواده ما) برای کلیه اعضا امکانپذیر خواهد بود و به اعتبار حساب اعضای ویژه نیز یک روز اضافه […]
شب آشیان شبزده، چکاوک شکستهپر رسیدهام به ناکجا، مرا به خانهام ببر کسی به یاد عشق نیست، کسی به فکر ما شدن از آن تبار خودشکن تو ماندهای و بغض من از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا به خانهام ببر که شهر، شهر یار نیست […]