سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرا به خانه ام ببر

shab
شب آشیان شب‌زده، چکاوک شکسته‌پر رسیده‌ام به ناکجا، مرا به خانه‌ام ببر  کسی به یاد عشق نیست، کسی به فکر ما شدن از آن تبار خودشکن تو مانده‌ای و بغض من  از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن  چگونه گریه سر کنم که یار غم‌گسار نیست مرا به خانه‌ام ببر که شهر، شهر یار نیست  […]
» نظر